نقل است که خاقانی روزی به مجلسی دعوت می شود. صاحبان مجلس که قدر و قیمت شاعر را نمی شناختند، او را در پایین مجلس می نشانند. همین امر سبب رنجش شاعر شده و این قطعه را می سراید:
کارکرد جهان دون عجب است
همه سوگ است و نام او طرب است
وانکه نادان، ستور او به تک است
وانکه دانا، کمیت او عقب است
گر فروتر نشست خاقانی
چه کند
روزگار بی ادب است!
قل هو الله نیز در قرآن
زیر تبت یدا ابی لهب است!
برچسبها: شعر آزاد
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۶ساعت 9:42 توسط rohi | کتاب کهنهای هستم پر از اندوه،...
ما را در سایت کتاب کهنهای هستم پر از اندوه، دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : adaberoz بازدید : 243 تاريخ : يکشنبه 24 دی 1396 ساعت: 17:42